نويسنده : محمد نهاونديان خيزش اسلامي در جهان اسلام که از تونس آغاز شد و در مصر، يمن، بحرين و ليبي دنبال مي شود; بار ديگر دنياي غرب به ويژه آمريکا را متوجه پويايي، نفوذ و پايداري ارزش هاي جوامع اسلامي و گسترش آن به نسل هاي جوان کرده و آن ها را از احتمال وقوع انقلاب اسلامي در کشورهاي عربي نگران ساخته است. با اين که دستگاه هاي تبليغاتي غرب، با بهره گيري از قدرت رسانه اي خود و با اتکا به فناوري ارتباطات و عمليات رواني اعتقادات مسلمانان، وحدت جهان اسلام و بيداري اسلامي را نشانه گرفته اند، بي ترديد، خيزشي که جهان عرب را در بر گرفته است، به نظر مي رسد تحولي بنيادين در منطقه خاورميانه را رقم مي زند که مي تواند اين منطقه را متفاوت از دوره هاي پيش خود نمايد; دوره اي که اسلام حرف اول را در آن خواهد زد. در اين روند، بي گمان بازگشت کشورهاي مسلمان به خويشتن خويش يا همان اسلام ناب محمدي(ص)، مي تواند مهم ترين دستاورد خيزش اسلامي در جهان تلقي شود. بديهي است عامل پايداري نظام هاي سياسي جديد برآمده از اين جنبش عظيم، توجه به خواست مردم است اما در عين حال توجه به اوضاع معيشتي، رشد اقتصادي و توسعه پايدار نقش مهمي در اين روند داشته و در اين راه، اصلاحات ساختاري در اقتصاد و نظام اجتماعي امري ضروري است. در گزارشي که سازمان همکاري اقتصادي و توسعه(OECD) با همکاري مجمع جهاني اقتصاد (WEF) تحت عنوان 'گزارش رقابت پذيري کشورهاي عربي در سال 2011 تا 2012' تهيه کرده است، رقابت پذيري بازارهاي منطقه مورد ارزيابي قرار گرفته و به چالش ها و فرصت هاي پيش روي کشورهاي منطقه پرداخته شده است. در اين گزارش، کاهش نرخ بالاي بيکاري، تقويت و توسعه بخش خصوصي، کاهش سنگيني فزاينده بخش دولتي برچرخه اقتصادي و مقابله با فساد گسترده، از اولويت هاي اصلاح ساختار اقتصادي و سياسي کشورهاي منطقه ذکر شده است. بر همين اساس، در حالي که کشورهاي عربي منطقه از سال 2000 تا 2008 ميلادي رشد اقتصادي قابل توجهي را به ثبت رسانده بودند (حدود 5/2 درصد در سال)، بحران اقتصاد جهاني توام با ناآرامي هاي اجتماعي و حوادث اخير منطقه موجب تاثيرات منفي بر اقتصاد اغلب اين کشورها شده است و در اين ميان فقط تعداد اندکي از کشورهاي نفت خيز در اثر افزايش بهاي نفت سود کرده اند. لذا بهبود و پيشرفت اقتصادي کشورهايي مانند تونس، مصر، ليبي و يمن که درگير انتقال قدرت به حکومت هاي مردمي هستند به سرعت، طراحي و اجراي انتقال قدرت سياسي و اصلاحات اقتصادي اساسي در اين کشورها بستگي خواهد داشت. طبعا در اين مسير، استفاده از احياي اقتصاد جهاني و بهبود فضاي کسب وکار مي تواند نقش خوبي را در اين فرايند ايفا کند. بر اساس واقعيات موجود در منطقه، بيداري اسلامي پنجره جديدي از فرصت ها را براي گسترش شکوفايي اقتصادي به گونه اي که مردم خاورميانه و شمال آفريقا انتظار دارند، در اختيار آنان قرار مي دهد، اما دولت هاي منطقه بايد ابتدا تمرکز خود را بيش از هر چيز ديگر به ايجاد فرصت هاي شغلي در بخش خصوصي و مبارزه با فساد معطوف کنند. در نتيجه، کمک به توسعه بخش خصوصي، به ويژه از طريق ايجاد بستر مناسب تجاري براي گسترش شرکت هاي بازرگاني، رقابت سالم، کارآفريني، افزايش پوشش هاي فراگير اجتماعي و اقتصادي از طريق فرصت سازي و همچنين ايجاد فرصت هاي شغلي بيشتر و مناسب تر بخصوص براي زنان، جوانان و اقشار تحصيل کرده، توام با بهبود مديريت، شفافيت و پاسخگويي و در عين حال، هماهنگي و همکاري جامعه مدني با بخش خصوصي جهت ريشه کني فساد مي تواند علاوه بر ايجاد فرهنگ اتحاد و همبستگي بيشتر در ميان کشورهاي انقلابي، به بازيابي فوري و کارآمد توان اقتصادي منطقه نيز کمک کند.